آخرین محصولات

خوار

[ویکی الکتاب] معنی خُوَارٌ: صدا و آواز گوساله معنی لَا تَقْهَرْ: خوار و تحقیر مکن (کلمه قهر به معنای غلبه کردن بر کسی است ، اما نه تنها غلبه کردن ، بلکه غلبه توأم با خوار کردن او ، و لذا قهر هم به معنی غلبه کردن می آید و هم به ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

معنی خرد 5 | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

خرد. [ خ ُ ] (ص ) کوچک که در مقابل بزرگ است . (از برهان قاطع). ... سر و دست و پایش شکستند خرد کشانش به پیش سراپرده برد. فردوسی . ... - نان خرد کردن ؛ نان ریزریز کردن برای ساختن ثرید. (یادداشت بخط مؤلف ).

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

کشش تقاضا چیست ؟ + تعریف و فرمول محاسبه به زبان ساده

در اقتصاد به درصد تغییر در مقدار تقاضا در نتیجه یک درصد تغییر در مقدار قیمت، کشش گفته می‌شود. کشش یک موضوع بنیادی اقتصاد خرد است و کاربردهای آن در بیشتر موضوعات مرتبط با اقتصاد خرد مشهود است.

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

معنی خرد

فرهنگ فارسی معین. نمایش تصویر. معنی. خرد. معنی 1 - کوچک . 2 - کم سال ، کودک . مترادف درك، آگاهي، ادراك، بينش، دانايي، حكمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقيبت، هوش. متضاد كبير، بالغ، بزرگ سالم ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

معنی خرد

منبع. فرهنگ فارسی معین. نمایش تصویر. معنی. خرد. پخش صوت. معنی 1 - عقل . 2 - ادراک ، دریافت . مترادف درك، آگاهي، ادراك، بينش، دانايي، حكمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقيبت، هوش. متضاد كبير ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

بریدن

بریدن: دوری جستن، ترک کردن، قطع ارتباط ؛ به ترکی: قیرماق، آرانی قیرماق. بریدن: قرار و مدار گذاشتن ؛ به ترکی: کَسیمات، کَسیمات ائلَه مَک. ... [مشاهده متن کامل] 1. give up. به معنی بریدن از چیزی. مانند I ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

معنی درس ششم فارسی نهم | معنی درس آداب زندگانی با معنی کلمات و آرایه

در هر که این دو گوهر یابی، چنگ در وی زن و از دست مگذار که وی همه را به کار آید. معنی: در هر کس این دو ویژگی ( اصل و نسب نیکو و شایستگی فردی) را یافتی با او ارتباط برقرار کن و او را از دست نده، زیرا چنین انسانی برای همه سودمند است.

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

معنی خرد کردن

فرهنگ فارسی معین. نمایش تصویر. معنی. خرد کردن. پخش صوت. معنی 1 - از هم پاشیدن ، ریزریز کردن . 2 - کشتن ، نابود کردن . مترادف 1- ريزريز كردن، شكستن، له كردن 2- درهمشكستن، نابود كردن 3- تبديل كردن.

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

معنی شکستن | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

بردریدن . خرد کردن . شکستن . گسستن . (یادداشت مؤلف ) : غل و بند بر هم شکستم همه دوان آمدم پیش شاه رمه . فردوسی . - به هم درشکستن ؛ خرد کردن . در هم کوبیدن . در هم شکستن : بزد بر سر دیو چون پیل مست

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

بخرد

به حرب کردن شاگرد پادشاه زمان. ... ( جز "ب" در اینجا به معنای دارندگی را به واژه خرد افزوده است. ... اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع، آموزش ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

معنی شعر خرد و راهنمای دلگشای فارسی پنجم (درس سوم )

خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد، دست گیرد به هر دو سرای معنی» عقل، راهنما و دلگشا و کمک کنند هی انسان در هر دو جهان است. به دانش گرای و بدو شو بلند چو خواهی که از بد نیابی گزند معنی» به علم و دانش روی ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

پاره کردن به انگلیسی

چاک کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چاک زدن. پاره کردن. دریدن. شکافتن. خراشیدن : بکردند چاک آن کیی جوشنش بشمشیر شد پاره پاره تنش. فردوسی. به آب اندرون تن در آورده پاک چنان چون کند خور شب تیره چاک. ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

ارمغان ایران | معنی درس سوم فارسی هشتم با معنی کلمات و آرایه‌های ادبی

بدین سان، برترین و گرامی ترین ارمغان ایران به دیگر سرزمین ها، اندیشه و خرد و فرهنگ بوده است. معنی: دشمنان بدخواه و بداندیش و گستاخ ما نیز به ناچار این سرزمین را به این نام مقدس و ارجمند می نامند ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

معنی خرد | لغت نامه دهخدا | پارسی ویکی

خرد. [ خ ُ ] (ص ) ۞ کوچک که در مقابل بزرگ است . (از برهان قاطع). ضد بزرگ . (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). صغیر. صُغار. (بحر الجواهر). کوچک .

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

خِرَد چیست؟ آیا خردمندی یک خصیصه‌ی ذاتی است؟ چگونه یک انسان خردمند باشیم؟

خرد در معنا مترادف است با علم یا آگاهی و چنان که فردی بخواهد خرد مند گردد نیاز دارد تا به علم و اگاهیش بیفزاید ، چنانچه آگاهی یا علم فرد نسبت به موضوعی کامل یا دست کم زیاد باشد به فرد قدرت ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

به

نکته ها: 1 - واژگان پارسی ( تو ( یِ ) ، سو ( یِ ) ) با واژه انگلیسی ( to ) و واژه آلمانی ( zu ) از یک ریشه می باشد ولی کارکرد این واژگان در زبانهای اروپایی با ( به، به سوی ) در زبان پارسی یکسان می باشد.

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

wisdom

wisdom = پختگی و هر ترجمه دیگه ای براش ( مثل عقل یا خرد ) اشتباهه ، دلیل ؟ خب ، wisdom به معنی پختگی هست نه به معنی عقل یا خرد ، اگر definition یا همون تعریفش ( یا توضیحش ) که تو هر دیکشنری آمریکایی یا انگلیسی برای wisdom هست رو ببینید متوجه ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

شکستن

[ویکی فقه] شکستن به معنی خرد کردن می باشد و بعضی انواع شکستن دارای احکامی است که در فقه از آن بحث شده است . از احکام آن در بابهای حج، نکاح، صید و ذباحه، قصاص و دیات سخن گفته ‏اند.

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

معنی شعر به نام خداوند جان و خرد نهم صفحه ۱۰

معنی کلمات شعر به نام خداوند جان و خرد. معنی فارسی نهم / معنی شعر به نام خداوند جان و خرد صفحه ۱۰. تاریخ ادبیات. سنایی غزنوی: شاعر و عارف قرنهای پنجم و ششم (۴۷۳–۵۴۵ قمری)که در دوره. پادشاهی ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

کم کردن به انگلیسی

خرد کردن، کاستن، خرد ساختن، کم کردن، تقلیل دادن، تنزل دادن، مطیع کردن، ساده کردن، استحاله کردن bate (فعل) تخفیف دادن، خرد ساختن، کم کردن، دلیل و برهان اوردن، نگهداشتن، پایین اوردن، بال زدن بطرف ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

معنی خرد 5 | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا. خرد. [ خ ُ ] (ص ) کوچک که در مقابل بزرگ است . (از برهان قاطع). ضد بزرگ . (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). صغیر.

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

هوش

واژه هوش کاملا پارسی است چون در عربی می شود عقل این واژه یعنی هوش صد درصد پارسی است. مرگ، هلاکت. هوش به معنای مرگ جان، حال، فهم، ادراک. چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش. ز دیوار محرابش آمد به گوش. ذهن ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

لاس زدن

سرخوش. حرف زدن با یه نفر. گونه ای رفتار اجتماعی یا جنسی است که شامل برقراری ارتباط به صورت کلامی یا نوشتاری و همچنین زبان بدن میان دو نفر، برای نشان دادن علاقه به برقراری رابطه عمیق تر است و در ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

crush

مثل له کردن سیر. علاقه پنهانی. 👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : crush ( ing ) 💎 تلفظ واژه: KRA - shing معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: خرد ( شدن ) ، شکستن ⭐ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

معنی خرد | واژه‌یاب

۲. (اسم) هر‌چیز تقسیم‌شده به قسمت‌های کوچک‌تر و اندک‌تر: پول خُرد. ۳. خردسال. ۴. (اسم) ریزۀ هر‌چیز؛ خرده؛ ریزریز. ۵. [قدیمی، مجاز] بی‌اهمیت. ۶. [قدیمی] زیردست. 〈 خرد کردن: (مصدر متعدی) ۱. ریز کردن. ۲.

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

له کردن

بپرس. سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی له کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

خرد در شاهنامه

در شاهنامه ستایش و بزرگداشت خرد جایگاه بسیار مهمی را داراست. فردوسی برای‌این غریزه‌ی بی‌نظیر انسانی اهمیت زیادی قائل بوده در سراسر اثر به آن توجه زیاد نشان می‌دهد. بی‌سبب نیست که در سرآغاز شاه‌اثر که به نعمت

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

معنی خرد کردن | لغت نامه دهخدا | پارسی ویکی

خرد کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن . به اجزاء کوچک شکستن . شکستن بقطعات خرد. بقطعات کوچک بریدن . (یادداشت بخط مؤلف ). تَصغیر. (دهار). اِصغار. (تاج المصادر بیهقی ) :

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

grind

to crush or reduce something to small particles. مترادف: to become ground, crushed, or powdered. crush, powder, pulverize. to be sharpened or polished by rubbing. to slow down or stop with much difficulty or roughness. brake, halt, slow down. - The car ground to a halt.

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…

گنجور » فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲

دراینجا به معنی حفظ کردن، یاد گرفتن ویا از یاد معنی میدهد. ... شادمانی، غم، شادی و افسردگی و کمی و کاستی و فزونی همه را در خرد جستجو کن، که نداشتنش بد اختری را به دنبال دارد و داشتن و فزونیِ خرد ...

كوبي اولیه برای مرحله خوب مخرب، regrinding، و به عنوان مرحله…